اصل اول در ذات خداوند:
 ذاتی است یگانه، ‌شریكی ندارد،‌ یكتایی است بی‏مانند، همه به او نیامندند، ‌كسی نیست كه با او ضدیت كند، یگانه است و بی‏همتا، ‌قدیمی است كه اول ندارد، ‌ازلی است و آغاز ندارد، همیشه است و پایان ندارد، ‌ابدی است و نهایتی برایش نیست، ‌به ذات خویش قائم است و هیچ گونه انقطاعی ندارد، ‌و گسستگی در او نیست،‌ همیشه دارای جلال و عظمت بوده و هست و خواهد بود، ‌مرور زمان، ‌و گذشت روزگار او را نابود نخواهد كرد، ‌او اول و آخر و ظاهر و باطن به هر چیزی داناست.


اصل دوم در پاكیزگی و مبرّا بودن خداوند
خدا نه جسم است،‌ نه دارای صورت،‌ نه جوهر است، و نه دارای حد و مقدار، ‌با اجسام كه قابل اندازه گیری و تجزیه هستند ‌همانندی ندارد، ‌جوهر نیست و جوهرها در او حلول نمی‏ كنند، ‌عرض نیست و عرض‏ها بر وی وارد نمی‏گردند، ‌او مانند هیچ موجودی نیست، ‌«و هیچ موجودی همانند او نیست». و چیزی به او نمی‏ماند و او مانند چیزی نیست، ‌و به قرار و اندازه محدود نیست، نه مكانها شامل اویند و نه جهات او را احاطه كرده‏اند،‌ و نه آسمانها او را فرا گرفته‏اند،‌ بر عرش جایگیر است، ‌آنطور كه خودش گفته «الرحمن علی العرش استوی» و به آن معنی كه خودش اراده كرده است، ‌جایگیر شدنش از قرار گرفتن، ‌و تماس حاصل كردن،‌ و در مكان بودن،‌ و دگرگون شدن،‌ و جا به جا گردیدن،‌ مبرّا است، عرش او را حمل نكرده است، ‌بلكه عرش و فرشتگان كه آن را حمل كرده‏اند، ‌همه را لطف قدرت او برداشته است و در قبضه اقتدارش مغلوب و مسخرند، ‌بر عرش و تمام كائنات، ‌از عالم بالا تا اعماق زمین، ‌تفوّق دارد، ‌تفوق او بر جهان طوری نیست كه به عرش و آسمان نزدیكش كند، ‌بلكه مقام و درجاتش،‌ همچنان كه از زمین بالاتر است از عرش نیز رفیع‏تر و والاتر است؛ و با این حال به هر موجودی نزدیك است و «به بندگان از  رگ گردن نزدیكتر است»، «به هر چیزی شاهد و آگاه است».
همچنان كه ذاتش با هیچ ذاتی همانند نیست‌، نزدیك بودنش با نزدیكی اجسام همانندی ندارد، ‌ذاتش در چیزی حلول نمی‏كند، ‌همانطور كه حلول اشیا‌ در ذات او محال است،‌ بالاتر از آن است كه مكان او را در بر گیرد، ‌و منزّه است از اینكه به زمان محدود باشد،‌ بلكه قبل از آفرینش زمان و مكان موجود بوده است‌، او اكنون همان طور است كه در ازل بوده است،‌ با اوصافی كه دارد ‌از آفریدگان جدا است،‌ در ذاتش چیزی غیر از او نیست، ‌و ذاتش در چیز دیگر وجود ندارد، ‌مبرّا از تغییر و انتقال است،‌ وحوداث در او وارد، ‌و عوارض،‌ بر ذاتش جاری نمی‏شوند،‌ بلكه همیشه در اوصاف جلالش، ‌منزه از زوال، و در صفات كمال، ‌بی‏نیاز از افزایش كمال است،‌ عقل‏های خردمندان ‌به وجودش علم و ایمان دارد، ‌او از روی لطف و مرحمت و تكمیل نعمت، ‌خود را در معرض دید نیكوكاران و فرمانبردارن قرار می‏دهد، ‌و در بهشت به این نعمت عظمی نائل می‏سازد.

اصل سوم در قدرت خداوندی
خداوند زنده و توانا و دارای تسلط و غلبه است، ‌قصور و ناتوانی به او راهی ندارد،‌ «لاتأخذه سنة‌ و لانوم» پینكی و خواب او را نمی‏گیرد. نابودی و مرگ بر او عارض نمی‏شود، ‌بر عالم ملك و ملكوت قدرت دارد، بزرگی و عزت و تسلط و سلطنت و فرمانروایی بر عالم جسمانی و عالم از آنِ اوست، ‌آسمان‏ها مانند طوماری پیچیده در دست قدرت اوست،‌ و تمام آفریدگان در زیر فرمان اویند، ‌در خلق و اختراع كائنات شریك ندارد، ‌و در آفرینش و ابداع موجودات كسی او را یاری نكرده است؛ آفریدگان، ‌و تمام اعمال ایشان آفریدۀ او، ‌و روزی‏ها و اجل‏های همه به تقدیر او است، هیچ چیزی از قبضه قدرتش خارج نیست، ‌و تمام دگر گونی‏ها، ‌و حوادث ‌به فرمان او صورت می‏پذیرند، مقدوراتش بی‏شمار، ‌ومعلوماتش بی‏نهایت است.

اصل چهارم در علم است
خدای تعالی به تمام دانستنی‏ها دانا است، ‌و علمش به تمام آنچه در اعماق زمین می‏گذرد، ‌و در بالاترین آسمان‏ها جاری می‏شود‌ احاطه دارد،‌ به اندازه وزن یك ذره ‌در زمین و آسمان از او پنهان نیست،‌ به راه رفتن و حركت مورچه سیاه ‌بر روی سنگ سخت در دل شب‏های تاریك آگاه است، ‌جنبش یك ذره در هوا از او پوشیده نیست،‌ نهال و نهان‏تر را می‏داند، ‌از آنچه در دلها می‏گذرد ‌و در ضمیرها عبور می‏كند،‌ و تمام رازهای پوشیده اطلاع دارد، علمش قدیم و ازلی است و از ازل به آن موصوف بوده است،‌ و علمی نیست كه تازگی داشته، ‌یا بعد از عدم ‌به واسطه انتقال و دگر گونی ‌در ذاتش حادث شده باشد.

اصل پنجم در اراده است
خدا دارای اراده است،‌ و تمام كائنات به خواست او به وجود آمده است و كلیه حوادث و وقایع به تدبیر او ‌جریان پیدا می‏كند، ‌هر موجودی در عالم، ‌اعم از جسمانی یا ، ‌كم یا زیاد، ‌كوچك یا بزرگ،‌ خوب یا بد، سود یا زیان، ‌ایمان یا كفر، ‌شناخته یا ناشناخته، پیروزی یا شسكت،‌ كمال یا نقص،‌ طاعت یا گناه، ‌همه به فرمان و خواست و قضا و قدر او ایجاد می‏شوند، ‌هرچه او بخواهد می‏شود، ‌و آنچه او نخواهد شدنی نیست،‌ نگاه هیچ بیننده و اندیشه هیچ متفكری، از دایره مشیّت او خارج نیست،‌ اوست كه آفرینش را آغاز كرد و اوست كه بعد از عدم، حیات می‏بخشد.
هر چه بخواهد می‏شود و كسی نیست كه حكم او را رد كند، یا قضایش را عقب اندازد. بدون رحمت و لطف او هیچ كس از گناه محفوظ نمی‏ماند، ‌و تا او اراده نكند، ‌و قوت ندهد ‌هیچ كس به ادای وظیفه طاعت و بندگی موفق نمی‏شود،‌ اگر تمام انس و جن و فرشتگان و شیاطین جمع شوند ‌كه ذرّه‏ای را بجنبانند یا ذرّۀ متحركی را ساكن كنند تا خدا نخواهد، ‌از عهده آن بر نمی‏آیند. اراده خداوند، قائم به ذات او، ‌از جمله صفاتی است كه در ازل بوده‏اند. خدا در ازل اراده كرده است كه هر یك از اشیا ‌را در وقت معین به وجود آورد، ‌هر جزئی از اجزای ‌كائنات در اوقاتی كه در ازل ‌به اراده خدا معین شده‏اند،‌ ایجاد می‏گردند،‌ و هیچ گونه تقدیم یا تاخیری از وقتی كه معین شده‏اند ‌امكان ندارد،‌ علم و اراده ازلی خدا‌ به هر چه تعلق گرفته باشد، تغییر و دگرگونی نمی‏پذیرد، ‌در تدبیر امورات جهان‌، افكار متعدد پیاپی، ‌یا انتظار گذشت زمان وجود ندارد، ‌و روی همین اصل ‌اشتغال به كاری مانع از اشتغال خدا بر كارهای دیگر نیست.

برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید


نسیم ایمان است، ,ندارد، ,تمام ,است،‌ ,اراده ,چیزی ,وجود ندارد، ,بوده است،‌ ,اراده كرده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

God جشن سينمايي آكادمي افسانه زندگي ایران موزیک اجناس فوق العاده دورهاتو Mlle Liaison
Flipkart 90% Off Sales
Only For UPI users iPhone 11 Pro @ Rs.1999
image
icon
GET